15 اردیبهشت 1403

قرارگاه جنبش انقلابیون (قجا)

قرارگاه امنیتی و سایبری جنبش انقلابیون جمهوری اسلامی ایران

شهید حسین خرازی

مشخصات شهید حسین خرازی

  • نام و نام خانوادگی: حسین خرازی
  • نام پدر : کریم
  • محل تولد : اصفهان
  • تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۶/۰۱
  • تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۰۸
  • محل شهادت: در منطقه عملیاتی کربلای ۵
  • مدت عمر: ۲۹ سال
  • محل مزار : گلزار شهدای شهر اصفهان
  • قطعه و ردیف و شماره مزار: —-
  • کتاب مربوط به این شهید: یاران ناب/۱۷( زندگی با فرمانده) – عقیق -آقای مدیر – قصه ی فرماندهان(پرواز درچراغانی)-۵ دقیقه با بهشتیان- نامه های ناشناس – خورشید شلمچه – فاتحان خرمشهر – شور عاشقی

زندگی نامه شهید حسین خرازی

حسین خرازی، در محرم ماهِ ۱ شهریور ۱۳۳۶ ه.ش، در اصفهان در یک خانواده‌ ی متدیّن و مذهبی متولّد شد، که او را حسین نامیدند.

حسین کودکی باهوش و مؤدّب بود و به دلیل حضور پدر در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد. از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلّمانش افرادی متعهّد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچّه‌ ها بودند.

علاوه بر آن اکثر اوقات پس از خاتمه ی تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محلّه – معروف به مسجد سیّد – می‌ رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، مؤذّن و مکبّر مسجد شد.

فعالیت های شهید حسین خرازی در دوران قبل و بعد از انقلاب

شهید حاج حسین خرازی در زمان فراگیری دانش کلاسیک، لحظه‌ ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود و به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه ی جزوه‌ ها و کتب اسلامی نشان داد.

در سال ۱۳۵۵ ه.ش. پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد، ولی در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ ها و سربازخانه ها، او و برادرش از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امّت اسلامی پیوستند ، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکّل انقلابیون محل بودند.

شهید خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی درگیر فعالیّت در کمیته ی انقلاب اسلامی، مبارزه با ضدّ انقلاب داخلی و جنگ‌ های کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه ی نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسئولیّت‌ هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیّت ضدّ انقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطّه داشت.

نقش شهید حسین خرازی در آزاد سازی شهرهای کردستان

دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله ی کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری ها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادت‌ هایی که در زمینه ی آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده ی قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت، که قوی‌ ترین گردان آن زمان محسوب می‌ شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهر‌های دیگر کردستان از قبیل: دیواندره، سقّز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثّری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدّ انقلاب وارد آورد.

بچّه‌ های گروه حاج حسین خرازی، گروه ضربت نام داشتند.

رادیو لحظه به لحظه خبر سقوط یا محاصره‌ ی یکی از شهرهایش را می‌ داد. بچّه‌ های گروه ضربت، نگران خرّمشهر بودند که در حال سقوط بود، و آبادان که به محاصره‌ افتاده بود و اهواز که در خطر قرار داشت. می‌ گفتند تانک‌ ها با چراغ‌های روشن در دشت عباس، جلو می‌ آیند و هیچ کس نیست که مقابلشان بایستد؛ جز مردم که سنگین‌ ترین اسلحه‌ ی ضدّ تانکشان شیشه‌ های صابون و بنزین بود.

حسین به گروهش، قول داد که به جنوب خواهند رفت، امّا هنوز نگران کردستان بود که هنوز، امن نشده بود و دشمن هنوز شهرها و روستاهایش را تهدید می‌ کرد.

این آخرین باری بود که گروه ضربت، تأمین امنیّت جاده‌ ای را، در کردستان به عهده داشت. پس از آن به جنوب می‌ رفتند که هنوز نمی‌ دانستند دشمن با آن چه کرده است.

ماجرای معروف شدن شهید حسین خرازی به خط شیر

چهل روز بعد از آغاز جنگ بود که گروه ضربت با تمام تجهیزاتش به خوزستان رسید. آن ها را به محض ورود، به دارخوین فرستادند؛ جایی که مردم روستاهایش دستِ خالی از مقابل لشکر تانک‌ ها فرار می کردند و در کنار پل «مارد» که دشمن آواز خوان و پای کوبان از رویش می‌ گذشت، جسدِ خونین هجده مرد بر جا مانده بود که تا آخرین لحظه جنگیده بودند.

هیچ خطّ دفاعی وجود نداشت. همان روز اول، او و همراهانش که برای آشنایی به منطقه رفته بودند، با تانک‌ ها درگیر شدند و آن‌ ها را تا لب کارون عقب راندند.

حسین و نیروهایش همان جا در یک زمین کشاورزی؛ که اگر دشمن نمی‌ آمد، در آن گندم می‌ رویید، ماندگار شدند. آن جا، هیچ سنگری نبود. بنابراین با دستِ خالی سه ماه زمین را کندند، تا از یک شیار هفتاد و پنج سانتیمتریِ کشاورزی، خاکریزی به طول ۱۷۵۰ متر به وجود آوردند که اوّلین خط دفاع منطقه بود.

از همین جا بود که شهید حسین خرازی، به «خطّ شیر» معروف شد.

فعالیت های شهید حسین خرازی دردوران دفاع مقدس

فرماندهی اوّلین خطّ دفاعی مقابل عراقی‌ ها توسط شهید خرازی

این خطّ دفاعی در جاده ی آبادان-اهواز در منطقه ی دار خوین قرار داشت. خطّی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد، این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند، امّا اخلاص و روح ایمان بچّه‌ های رزمنده، نه تنها باعث غلبه ی سختی‌ ها و مشکلات بر آن‌ ها نشد، بلکه هر لحظه آماده ی شرکت در عملیات و جانفشانی بودند.

فرماندهی جبهه دارخوین در عملیات شکست حصر آبادان توسط شهید خرازی

علاوه بر فرماندهی این منطقه، حاج حسین به همراه هم رزمانشان، دو پل حفار و مارد را که عراقی‌ ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند به تصرّف درآورد.

آزادسازی بستان توسط شهید خرازی

شهید خرازی در آزاد سازی بستان، بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپّه‌ های رملی و محاصره کردن آن‌ ها در شمال منطقه ی بستان، انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه ی طریق القدس بود که تیپ امام حسین (علیه السلام) رسمیت یافت.

غافلگیری دشمن در عملیات فتح المبین توسط شهید خرازی

در عملیات فتح المبین، دشمن را در جاده ی عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش، حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدّس جزء اولین لشکر‌هایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده ی اهواز- خرّمشهر رسید و در آزاد سازی خرّمشهر نیز سهم به سزایی داشت.

فرماندهی لشکر امام حسین (علیه السلام) در عملیات های رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر و کربلای ۵

شهید حسین خرازی، در این عملیات ها، به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادت‌ های بسیاری از خود نشان دادند.

معرفی عاشقانه ترین عملیات توسط شهید حسین خرازی

در عملیات کربلای ۵، در جلسه‌ ای با حضور فرماندهان گردان‌ ها و یگان‌ ها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: هرکس عاشق شهادت نیست، از همین حالا در عملیات شرکت نکند؛ زیرا این یکی از آن عملیات‌ های عاشقانه است و از حساب‌ های عادی خارج است.

لشکر او در این عملیات توانست، از خاکریز‌های هلالی که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی، ادامه داشت، عبور کند و شکست سختی را به عراقی‌ ها وارد آورد. هدایت نیرو‌های خط شکن در میان آتش و بی اعتنایی او به ترکش‌ ها و تیر‌های مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.

چرا عبور از نهر جاسم برای رزمندگان لشکر امام حسین علیه السلام اهمیت داشت؟

عبور از این نهر، بدان جهت برای رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژ‌های شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.

ازدواج شهید حسین خرازی

شهید حسین خرازی با مزاح به مادرمی گوید: «من فقط پنجاه هزار تومان پول دارم و می خواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم!» او که ایّام زندگی اش را دائماً در جبهه سپری کرده بود، بانویی پارسا را به همسری برگزید و خطبه ی عقدشان را رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (رحمه الله علیه) قرائت کردند و شهید خرازی پیراهن سبز سپاه را به عنوان لباس دامادی برگزید و دوستانش به میمنت آن شب فرخنده، یک قبضه، تیربار گرنیوف را به همراه سی فشنگ کادو کرده و به وی هدیه دادند و بر روی آن چنین نوشتند: «جنگ را فراموش نکنی!»
شهید خرازی تیربار را به پادگان بازگرداند و با تکیه بر وجود شیرزنی که شریک زندگی ‏اش شده بود به جبهه بازگشت.

خصوصیات اخلاقی شهید حسین خرازی

اهتمام شهیدحسین خرازی بر مستحبات

شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مأنوس بود و آن را با صدای بسیار خوبی قرائت می‌ کرد.

روز‌های عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین (علیه السلام) در بیابان‌ های خوزستان به سینه زنی و عزاداری می‌ پرداخت و مقیّد بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.

شهید خرازی یک عارف بود، همیشه با وضو بود، نمازش توأم با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی‌ شد.

اهمیت به بیت المال توسط شهید حسین خرازی

ایشان حساسیت فوق العاده‌ ای نسبت به مصرف بیت المال داشت، همیشه نیرو‌ها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌ کرد و می‌ گفت: وسایل و امکاناتی را که مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی ، تهیّه می‌ کنند و به جبهه می‌ فرستند بیهوده هدر ندهید و به آنچه می‌ گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌ نشست.

ارادت شهیدحسین خرازی به بسیجی ها

حاج حسین، همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی ها، خاکی و فروتن بود. محبوبیّت او، یک محبوبیّت الهی بود و تمام بسیجی‌ ها و رزمنده‌ ها او را نه تنها به عنوان فرمانده ، بلکه به عنوان مرشد و راهنما قبولش داشتند.

نظم و صلابت شهیدحسین خرازی

شهید حاج حسین خرازی معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادر‌های کارآمد غافل نبود.او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم نظیری داشت. با همه ی مشکلات و سختی ها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد.

قاطعیت و صلابت شهید خرازی، برای همه ی فرماندهان گردان‌ ها و محورها، نمونه، و از ابهّت فرماندهی خاصّی برخوردار بود.

دلسوزی و ایثار شهیدحسین خرازی

نیمه‌ های شب اغلب از آسایشگاه‌ ها و محل‌ های استقرار نیروی لشکر سرکشی نموده و حتّی نحوه ی خوابیدن آن‌ ها را کنترل می‌ کرد. گاه، اگر پتوی کسی کنار رفته بود، با آرامش تمام آن را بر روی او می‌ کشید. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدّی رسیدگی می‌ کرد.

شهید خرازی با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش، هیچ گاه احساس کمبود نمی‌ کرد و برای تأمین و تدارک نیرو‌های رزمنده در خطّ مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌ کرد. ایشان در بسیاری از عملیات‌ ها مجروح شد، امّا برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.

جانبازی و نحوه ی شهادت شهید حسین خرازی

جانباز شدن شهید حسین خرازی

حاج حسین خرازی، فرماندهی لشکر امام حسین (علیه السلام) در عملیات خیبر را به عهده داشت.
دشمن منطقه را، در عملیات خیبر که توأم با صدمات و مشقّات زیادی بود، با انواع و اقسام جنگ افزار‌ها و بمب‌ های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، امّا شهید خرازی هرگز حاضر به عقب نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.
از بیمارستان یزد همان جایی که بستری بود به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: من مجروح شده‌ ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله ی چندان مهمّی نیست، همین روزها که مرخص شدم، خودم به دیدارتان می‌ آیم.

نحوه شهادت شهید حسین خرازی

در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه ی دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، حاج حسین، خود پیگیر جدّی این کار شد، که در همان حال خمپاره‌ ای در نزدیکی اش منفجر شد و در روز هشتم اسفند ماه ۱۳۶۵ ه.ش. به فیض شهادت نائل آمد.

محل مزار شهید حسین خرازی

مزار شهید حسین خرازی در گلستان شهدای اصفهان جنب آرامگاه تخت فولاد اصفهان می باشد.

وصیت نامه اول شهید حسین خرازی

از مردم می‌ خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند،

راه شهدای ما، راه حق است،

اول می‌ خواهم که آن‌ ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌ خواهم که ادامه‌ دهنده ی راه آن‌ ها باشم.

آن‌ هایی که با بودنشان و زندگی‌ شان به ما درس ایثار دادند، با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند.

از مسئولین عزیز و مردم حزب‌ الهی می‌ خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه ی دیگری از طریق اشاعه ی فساد و فحشا و بی‌ حجابی زده‌ اند در مقابل آن‌ ها ایستادگی کنید و با جدّیت هر چه تمام تر جلوی این فساد‌ها را بگیرید.

وصیت نامه دوم شهید حسین خرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی حُبّاً لَکَ، وَ خَشْیَةً مِنْکَ وَ تَصْدِیقاً بِکِتَابِکَ، وَ إِیمَاناً بِکَ، وَ فَرَقاً مِنْکَ،وَ شَوْقاً إِلَیْکَ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ، حَبِّبْ إِلَیَّ لِقَاءَکَ وَ أَحْبِبْ لِقَائِی، وَ اجْعَلْ لِی فِی لِقَائِکَ الرَّاحَةَ وَ الْفَرَجَ وَ الْکَرَامَةَ. خدایا از تو درخواست می کنم که دلم را، از محبتت و خشیتت و باور به کتابت، و ایمان به وجودت، و هراس از حضرتت، و اشتیاق به ذاتت پر کنی، ای دارای بزرگی و بزرگواری، دیدارت را محبوب من کن، و تو نیز مرا محبوب خود بدار و لقایت را برایم قرار ده. (دعای ابوحمزه )

قبلاً چند کلمه ای به عنوان وصیت نوشته بودم و فکر می کنم تکمیلی، چند کلمه ی دیگر باید بنویسم.

خدایا! استغفراللّه،

خدایا ! امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس.

خدایا ! دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیّت، تو را می‌ دانم و بس؛ و بر تو توکّل دارم.

خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی، تو فرمانده ی کلّ قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شرّ صدام کافر را از سر مسلمین بکن.

خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه ی مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌ مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم…

از همسر خوب و ایثارگرم کمال تشکّر و سپاسگذاری را دارم، انشاءالله که مرا می بخشی.

الحمدللّه خداوند لطف و کرم نموده، به سلامتی او را مهدی و یا زهرا اسم بگذار و ازخوراک و طعام حلال و طیّب به او بخوران و او را سرباز و طلبه ی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) باربیاور و تربیت کن که این خود هدیه ای است به پیشگاه خداوند باری تعالی و وسیله ی کاهشی باشد ازعذاب قبر و آخرت و قیامت ما ،

می دانم در امر بیت المال امانت دار خوبی نبودم و ممکن است زیاده روی کرده باشم، خلاصه برایم رَدّ مظالم کنید و آمرزش بخواهید.

و السلام
۱/ ۱۰/ ۱۳۶۵
حسین خرازی

ستاد جنبش انقلابیون کل کشور